عمل صالح
در روایتی از امیرالمومنین(ع) است که روی عمل و استقامت در آن بسیار تاکید شده است «العمل العمل». یکی از نکاتی که برای سالک الی الله بسیار راهگشاست، آن است که آنچه از ما خواسته شده، فقط همین اطاعت و بندگی است که در سایهی همان هم، همه چیز به انسان داده می شود: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً؛ «و كسانی که از خدا و رسولش اطاعت كنند، با كسانى كه خداوند بر آنان نعمت [ولايت] را ارزانى داشته، مانند پيامبران و صدّيقان و گواهان [اعمال] و صالحان، همراه خواهند بود و چه همدمان و دوستان خوبى!»[1] طبق این آیه راه رسیدن به مقام صالحان، اطاعت کردن از دستورات الهی و پیامبر است. اگر سالک به دستورات الهی توجّه کند و دائماً درصدد انجام عمل صالح باشد به همهی نعمات معنوی خواهد رسید؛ پس مهمترین وظیفهی سالک عمل صالح است.
در اهمّیت عمل صالح، روایات زیادی آمده از جمله اینکه «ألعَمَلُ الصّالِحُ أفْضَلُ الزّادَيْنِ؛ عمل صالح، برترين [توشه از ميان] دو توشه [دنيوى و اخروى] است.»[2] نيز: «ألمَرْءُ لايَصْحَبُهُ إلّا العَمَلُ؛ [در آخرت] جز عمل و كردار با انسان همراه نخواهد بود.»[3] همچنين: «ألقَرينُ النّاصِحُ هُوَ العَمَلُ الصّالِحُ؛ تنها يار و همتاى اندرزگو و خيرخواه [انسان] عمل صالح و شايسته مى باشد.»[4] نيز: «أقْرَبُ النّاسِ مِنَ الأنْبيآء[%] أعْمَلُهُمْ بِما امَرُوا بِهِ؛ نزديكترين مردم به پيامبران [%] عاملترين ايشان به دستورات و فرامين ايشان مى باشند.»[5] يا اينكه: «بَرَكَةُ العُمْرِ فى حُسْنِ العَمَلِ؛ بركت و فزونى عمر در نيكويى عمل است.»[6]
ز مشكلاتِ طريقت عنان متاب اى دل!
كه مرد راه نيانديشد از نشيب و فراز
در اين مقام مجازى بجز پياله مگير
در اين سراچه بازيچه غيرِ عشق مباز
ولى آنكس كه در اين عالم، عبادات خود را براى رسيدن به حور و قصور انجام دهد، و توجّه به فطرت نداشته باشد، و حضرت دوست را موردنظر خود قرار ندهد، فردا جز صورتى از نتايج اعمالش نخواهد داشت.
باید گفت مراد از عملى كه انسان را به مراحل يقين نايل مىسازد: «أَللَّهُمَّ ارْزُقْنِى عَمَلًا يَفْتَحُ لِى بابَ كُلِّ يَقِينٍ»، «عمل صالح» است.خداوند سبحان مىفرمايد: Pمَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةًO؛ «هر كس از مرد و زن، در حالى كه مؤمن باشد، عمل شايسته انجام دهد، حتماً او را به زندگانى پاكيزهاى زنده خواهيم نمود.»[7] با توجّه به اين آيهى شريفه مىتوان گفت: هر كس با عمل صالح به حيات طيّبهى معنوى دست يابد، تمام مراحل يقين را طىّ نموده و از همهى شبهات مبرّا گرديده و به انحراف كشيده نخواهد شد؛ زيرا حياتطيّبه عبارت است از بازگشت انسان به فطرت و بركنار شدن حجابهاى عالم طبيعت از مقابل ديدهى فطرى او و هر كس به قدر ظرفيت و اقتضاى وجودىاش با مجاهدات، حجابهاى ميان خود و حضرت حقّ سبحانه را برطرف سازد، چيزى بر او مخفى نخواهد ماند، تا از يقين محروم گرديده و شبهات بر او غالب آيد.زيرا عنايت الهى به بنده، در مقابل عمل صالح بندهاش مىباشد. در فضیلت عمل صالح آمده Pإِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُO؛ «گفتارها [و اعتقادات] پاكيزه را به سوى او بالا مىبرد و عمل شايسته آن را بالا مىبرد.»[8]
نصيحتى كُنَمت بشنو و بهانه مگير
هر آنچه ناصح مشفق بگويدت بپذير
ز وصلِ روىِ جوانان تمتّعى بردار
كه در كمينگه عمر است مكرِ عالَم پير
بنوش باده و عزم وصال جانان كن
سخن شنو كه زنندت زبام عرش صفير
در حقیقت بهترين خدمت در پيشگاه حضرت حقّ، همان عمل صالح است و عمل صالح، تنها اعمال عبادى نمىباشد، بلكه اگر انسان تمام كارهايى را كه در عالم طبيعت بدان نياز دارد و در طول شبانهروز انجام مىدهد، در طريق بندگى الهى قرار دهد، عمل صالح به شمار مىآيد، هر چند براى دريافت ثواب اخروى باشد. قرآن شريف و احاديث، عموم امّت را بيشتر به اين مرحله توجّه مىدهند؛ زيرا مىدانند عموم مردم، هيچ كارى را براى غير مزد انجام نمىدهند، ولى مرحلهى اعلاى عمل صالح آن است كه از شرك جلىّ و خفىّ مبرّا بوده و تنها خدا در تمام مدّ، منظور نظر انسان باشد.
اميرمؤمنان علىA فرمود: «أَنْفَعُ الذَّخآئِرِ صالِحُ الْأَعْمالِ؛ سودمندترين اندوختهها، اعمال شايسته مىباشد.»[9] «إِنَّكُمْ إِنِ اغْتَنَمْتُمْ صالِحَ الْأَعْمالِ، نِلْتُمْ مِنَ الْآخِرَةِ نِهايَةَ الْآمالِ؛ اگر اعمال شايسته را مغتنم بشماريد، به نهايت آرزوهاى خويش از آخرت نايل مىگرديد.»[10] «بِالْأَعْمالِ الصّالِحاتِ تُرْفَعُ الدَّرَجاتُ؛ تنها بهواسطهى اعمال شايسته، پايهها و منزلتها [ى انسان در نزد خداوند] بالا مىرود.»[11] در دعا هم آمده که «أَللَّهُمَّ اجْعَلْنِى مِمَّنْ تُلْحِقُهُ بِصالِحِ مَنْ مَضى مِنْ أَوْلِيآئِكَ الصّالِحِينَ، وَاجْعَلْنِى مُسلِّماً لِمَنْ قالَ مِنْهُمْ بِالصِّدْقِ عَلَيْكَ؛ خداوندا! مرا از كسانى قرار ده كه آنان را به دوستان شايستهى گذشتهات ملحق مىفرمايى و تسليم آنان كه به اعتقاد بر تو صادقانه استوارند، [يادربارهى تو گفتار صادق و درست دارند] بگردان.»[12] یا در جای دیگر آمده که :«أَللَّهُمَّ! وَفِّقْنِى لِكُلِّ عَمَلٍ صالِحٍ تَرْضاهُ عَنِّى، وَ يُقَرِّبُنِى إِلَيْكَ زُلْفى؛ خداوندا! مرا به هر عمل شايستهاى كه از من مىپسندى و به گونهى ويژهاى مرا به سوى تو نزديك مىگرداند، موفّق گردان.»[13]
انجام عمل صالح به اندازهای دارای اهمّیت است که در شرح احوال برخی مردم در روز قیامت چنین آمده که می گویند: Pرَبِّ! ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتO؛ «پروردگارا! مرا بازگردان، اميد آنكه در آنچه [از اموال] ترك گفتم، عمل صالح و شايسته انجام دهم.» در جواب خواهند گفت: P كَلَّا! إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُهاO؛ «هرگز، آن كلمهاى است كه او گويندهی آن است [و ارزش شنيده شدن را ندارد.]»[14] خواهند شنيد. در مقابل افرادی در این دنیا هستند که اعتنايى به زر و زيور دنيا ندارند، و گنج را هم اگر بيابند به زير خاك كرده و خاك بر آن مى ريزند؛ زيرا مىدانند زر و گنج بر ايشان جز وبال نخواهد بود. و خلاصه آنكه، ايشان فقط عامل به دستورات الهى هستند و بىاعتنا به ماسوىاللَّه، و هيچ يك از اسباب دنيوى، آنان را نمى فريبد؛ حالات آنها چنین است:
غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود
زهرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است
اى گداى خانقه! باز آ، كه در دير مغان
مىدهند آبىّ و دلها را توانگر مىكنند
در واقع سالك اگر روى از طريقه اهل دل برتافته! و از گدايى و بندگى دَرِ دوست توبه نموده! به طريقهاى كه اختيار كرده بوده باز گردد و ديگر بار به ذكر و مراقبه دوست بپردازد؛ زيرا رهروان عالم، فقر را سرمايهاى كه از تجلّيات و مشاهدات مىدهند، از هر چيز جز او بىنيازشان مىگرداند.
سالک از خدا میخواهد مورد لطف بندگان خاصّش قرار دهد و يادى از او بنمايد، اين ياد نمودن و به بندگى پذيرفتن او بود كه سبب شد مورد عنايت اهل دل قرار گيرد، به گونهاى كه چون نام سالک را به ياد آورند، بوى جان، و يا جانان از آن استشمام میكنند؛ كه Pإِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّاO؛ «همانا آنان كه ايمان آورده و عمل صالح و شايسته انجام دهند، خداى رحمان آنها را [در نظر خود و خلق] محبوب مى گرداند.»[15] نيز: «فَإذا أحَبَّنى، أحْبَبْتُهُ، وَحَبَّبْتُهُ إلى خَلْقى؛ وقتى [عامل به رضاى حقّ تعالى] مرا دوست داشت، او را مورد محبّت خود قرار داده، و مخلوقاتم را دوستدار و محبّ او مى گردانم.»[16]
چه مرد، چه زن
خداوند متعال به هر دو جنس مرد و زن به یک اندازه توجه و بها داده و اینطور نیست که بگوییم چون الفاظ عربی به کار برده شده در قرآن مذکّر هستند، زنان در رسیدن به مقامات معنوی، بیاهمّیت یا عقبماندهتر هستند. با اندک توجهی میتوان دریافت که سیرهی قرآن بر این نیست که در هر جایی که امر و دستور میدهد، میان جنسیتها تفکیک قائل شود و پیوسته از الفاظ مؤمنین و مؤمنات، Pذَکَر و انثیO و… استفاده نماید، بلکه همه را بهصورت مذکّر آورده و ارادهاش هردو جنسیت است، لکن با این حال در برخی موارد از باب اهمّیتِ موضوع مورد اشاره، به صورت جداگانه به جنس زن و مرد هم اشاره شده میفرماید؛ مانند برخی آیات که از لفظ مومنین و مومنات استفاده شده Pوَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضO [17]یا گاهی از لفظ مسلمین و مسلمات استفاده شده Pإِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينO[18] که البتّه در این آیه تمامی مصادیق، بهصورت مذکّر و مونث بهکار گرفته شده است. گاهی نیز لفظ ذکر و انثی بهکار برده شده مانند Pوَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَO؛ «و هر كس از مرد و زن، در حالى كه مؤمن باشد، از اعمال شايسته انجام دهد، داخلبهشت مىشوند.»[19] در آیه مورد بحث هم از همین لفظ استفاده شده که Pمَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةًO؛ «هر كس از مرد و زن، در حالى كه مؤمن باشد، عمل شايسته انجام دهد، حتماً او را به زندگانى پاكيزهاى زنده خواهيم نمود.»[20]
باید توجّه شود آنچه مهم است این است که فقط آنهایی مورد اکرام و احترام ویژه الهی هستند که عمل صالح بیشتری دارند: Pإِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمO؛ «بیتردید گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست.»[21] و در این مطلب جای تفکیک میان هیچکدام از جنس زن و مرد هم نیست. حتّی در آیات متعددی از قرآن کریم، زنان توانستهاند نشانهای از سوی پروردگار متعال هم قرار گیرند: Pوَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةO؛ «و پسر مریم و مادرش را نشانه قرار دادیم.»[22] گاهی نیز قرآن کریم به تعریف و تمجید از یک زن می پردازد Pوَ مَرْيَمَ ابْنَةَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ کُتُبِهِ وَ کَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَO؛ «و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!»[23]
ایمان و دلدادگی
در آیات قرآن کریم رابطهی ایمان و عمل صالح، رابطهی بسیار مهم و نزدیکی است. در بسیاری از آیات قرآن کریم روایات متعدّدی از این رابطهی تنگاتنگ حکایت دارند:
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ؛ «و آنها که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند.»[24]
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ؛ «به راستى كسانى كه ايمان آورده و اعمال شايسته انجام دهند و به پروردگارشان آسوده [و براى او فروتنى نمايند]، آنانند كه صاحبان بهشت [و بهشتى] هستند.»[25]
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ؛ «کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند.»[26]
Pوَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِيراًO؛ «این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.»[27]
از این دست آیات قرآن که ارتباط بسیار نزدیکی میان عمل صالح و ایمان قائل است فراوان است. آنچه اینجا مهم است آن است که در این آیه مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً؛[28] مومن بودن، لازمه بسیار مهمی برای انجام عمل صالح است و بدون مومن بودن، هیچ عمل صالحی ما را به حیات طیبه نمیرسانَد.
حیات طیّبه
خداوند متعال در آیه مهمی از قرآن کریم به مومنین امر می فرماید که «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه رسول خدا شما را، [دعوت] خدا و رسول را اجابت نماييد؛ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ.» آنگاه در ادامه می فرماید: إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ؛ «براى آنچه مايهى زندگانى شماست فرامىخواند.»[29] بنابراین آنچه مرضی الهی است، آن است که ما بندگان به حیاتی که او میخواهد برسیم. سپس در آیهای دیگر بیان میکند که نام آن حیاتطیبه است و راه رسیدن به آن تنها عمل صالح میباشد: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون؛ «هر كس از مرد و زن، در حالى كه مؤمن باشد، عمل شايسته انجام دهد، مسلّماً او را به زندگانى پاكيزه زنده نموده و پاداششان را به بهترين آنچه كه انجام مىدادند، خواهيم داد.» بشر تا موحّد كامل نشده، اسيرِ پراكندگى عالم طبيعت و خواطر تعلّقات آن مىباشد و چون با اعمال صالح و مقبول و مرضىّ و پاكيزه از هر شرك جلىّ و خفىّ و انوار آنها انس گيرد، از توجّه به كثرات عالم طبيعت مبرّا شده و تمام نظرش به حقسبحانه معطوف مىگردد و از پراكندگى، خلاصى پيدا خواهد كرد و از حيات طيّبهى الهى، برخوردار مىشود.
مباحث این کتاب مطابق با آیه شریفه مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً؛ «هر كس- از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حياتِ [حقيقى] بخشيم.» تدوین و دستهبندی شده است.
ابتدا بحث از عمل صالح و سپس نشانههای مؤمن و یکسانی مرد و زن در سیر الی الله و در پایان راهها و موانع رسیدن به حیاتطیّبه بیان شده است.
مباحث به صورت ویژه و با سبکی خاصّ و بدیع بیان شده است. در ابتدای هر بحث به بیان قابلیتهای وجودی انسان و بیان سرّ خلقت پرداخته شده است و سپس نکات توحیدی در زمینهی سلوک اجتماعی و خانواده بیان میشود.
در این نوشتار سعی شده است که اگر برای رسیدن به حیات طیّبه راهها یا موانع بیان میشود، طریقهی وصول به آن راهها یا وسیلهی برطرف کردن آن موانع نیز به صورت سلوکی بیان شود.
امیدواریم که خدای متعال، همهی ما را در راه رسیدن به حیاتطیّبه ثابت قدم بدارد.
پاورقي:
[1]. سوره مبارکه نساء: آیه 69.
[2]2. غرر الحكم و درر الكلم: ص 88.
[3]1. غرر الحكم و درر الكلم: ص 55.
[4]. غرر الحكم و درر الكلم: ص 125.
[5]. غرر الحكم و درر الكلم: ص 196.
[6]. غرر الحكم و درر الكلم: ص 312.
[7]. سوره مبارکه نحل: آیه 97
[8]. سوره مبارکه فاطر: آیه 10.
[9]. غرر الحكم و درر الكلم: ص 194.
[10]. غرر الحكم و درر الكلم: ص 270.
[11]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي): ص 189.
[12]. كافي: ج7، ص 398.
[13]. لوامع صاحبقرانى: ج6، ص 333.
[14]. سوره مبارکه مومنون: آیه 100.
[15]. سوره مبارکه مریم: آیه 96.
[16]. الوافی.
[17]. سوره مبارکه توبه: آیه 71.
[18]. سوره مبارکه احزاب: آیه 35.
[19]. سوره مبارکه نساء: آیه 124.
[20]. سوره مبارکه نحل: آیه 97.
[21]. سوره مبارکه حجرات: آیه 13.
[22]. سوره مبارکه مومنون: آیه 50.
[23]. سوره مبارکه تحریم: آیه 12.
[24]. سوره مبارکه بقره: آیه 82.
[25]. سوره مبارکه هود: آیه 23.
[26]. سوره مبارکه بقره: آیه 277.
[27]. سوره مبارکه اسراء: آیه 9.
[28]. سوره مبارکه نحل: آیه 97.
[29]. سوره مبارکه انفال: آیه 24.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.