در حدیث شریفی از نبی مکرم اسلامJ است که در ایام زندگی شما نفحات و فرصتهایی را خداوند متعال قرار داده است؛ آگاه باشید، خودتان را در معرض آن فرصتها قرار دهید.[1] یکی از این فرصتها که همچون دیگر موقعیتهای عمر بهسرعت میآید و با شتاب میگذرد ماه مبارک رمضان است. این ماه شریف قطعاً از اکمل مصادیق این فرصتها و نفحات الهی است که اگر آن را درنیابیم و به بهترین وجه و بالاترین معرفت، توشه از آن نگیریم همانند ابری زودگذر، حسرت گونه از دست دوستدارانش میرود و دیر به دست میآید.[2]
تا فرصت کار هست عاقل باید
کاری کند و بهره از آن برباید
و اگر غیر از این بود جای تعجب داشت؛ چراکه معشوق کارش ناز کردن برای عاشق، دیر آمدن و زود رفتن است ولی محبوب حقیقی، خود را در این ماه از پرده ناز برون ساخته و عاشقانه بهسوی دلباختگان خویش روی آورده است.
هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود
نظر به روی کسی بر نمی کنی از ناز[3]
معشوقی که عمری در ناز به سر برده، حال با روی خوش و با بوسههای مکرر به سمت عاشقان مجنون خویش روی آورده و آغوش خویش را به روی آنها گشوده است. از این رو برای آنکه از زمرهی غافلان محسوب نگردیم با مطالعه ی سرچشمه هایی از معارف حقیقی میتوانیم به جمع عاشقان با معرفت میپیوندیم و از ضایع شدن این فرصت بی نظیر جلوگیری مینماییم.
باید دانست اگر چه تمامی روزها روز خدا هستند ولی برخی روزها بخاطر ظرف زمانی مبارک و مورد عنایتی که دارا هستند از جمله موارد ایام الله به نحو خاص هستند که فی الواقع تک تک روزهای این ماه در شمار ایام الله هستند.
در حقیقت ماه مبارک رمضان، «ماه روزه، ماه تسلیم، ماه پاکیزگی، ماه جدا شدن نیکان از بدان، ماه قیام و ماه نزول قرآن است»[4] و نیز «ماه برچیده شدن بساط شیاطین از عرصه ی زندگی آدمیان و حضور ملموس ملائک در اطراف روزه داران عاشق و واله است.» به تعبیر دیگر«ماه پر کشیدن به آسمانهای هفت گانه است ؛ چراکه درهای آسمان در این ماه به صورت ویژه باز میشود[5]» چه ماهی بالاتر از این ماه که «اولش رحمت، وسطش مغفرت و بخشش و آخرش رهایی از آتش فراق برای عشاق حضرت دوست است[6]» نه تنها ماه علی و زهراC، نه تنها ماه امام حسن مجتبی و امامزمانC، نه تنها ماه تجلی همهی اسماء الله بلکه ماه خداست. ماه شکستن بتها و الهههای ساختگی و رسیدن به اله حقیقی. ماه تجلی نقدی قابلیت های ما و ماه خروج از اعتقادات سطحی و ماه شوق به ذکر، ماه تجلی قرآن و اسماء الله، ماه سیر از الله به الله، ماهی که ره صد ساله در یک شب آن طی میشود، ماه ورود به مقام مخلصین، ماه نیاز به درگاه بی نیاز و در یک کلام ماه شوق عشق الهی است.
شوق عشق تلمیحی است به روایت حضرت ختمی مرتبت محمدJ: «ناجى داودُ ربَّه فقال: «إلهى! لِكلِّ مَلِك خِزانةٌ فأيْن خِزانتُك؟» قال- جلّجلاله-: «لِى خِزانةٌ أعظمُ مِن العرش، و أوسعُ مِن الكرسىّ و أطيبُ من الجنّة، و أزيَنُ من الملكوت، أرضُها المعرفةُ، و سماؤُها الإيمانُ، و شمسُها الشوقُ، و قَمَرُها المَحبّةُ، و نجومُها الخواطِرُ، و سَحابُها العَقلُ، و مطَرُها الرحمةُ و أثمارُها الطاعةُ، و ثمرُها الحكمةُ، و لها أربعةُ أبوابٍ: العلمُ و الحلم و الصبُر و الرِّضا. ألا! و هى القلبُ؛ پيامبرJ مىفرمايد: «داوود در مناجات با خداى خويش عرض كرد: «اى خداى من! هر پادشاهى را خزانهاى است، خزانه تو كجاست؟ خداى بزرگ فرمود: مرا خزانهاى است كه از عرش بزرگتر، از كرسى فراتر، از بهشت پاكيزهتر و از ملكوت آراستهتر است، زمين آن معرفت، آسمانش ايمان، خورشيدش شوق، ماهش عشق و محبّت، ستارگانش انديشههاى برتر، ابرش عقل، بارانش رحمت، ميوهاش طاعت و نتيجهاش حكمت است. داراى چهار در است: علم، حلم، صبر و رضا. بدانيد آن خزانه، قلب است.» مجموعه ای از بیانات عاشق دلباخته و سینه سوخته، حضرت استاد غفاریروحی فداه، که بیشتر آنها در ماه مبارک رمضان در جمع سالکین الی الله و مشتاقان کوی دوست ایراد سخن شده است. بیاناتی که تمامی ظرفیتهای معنوی رسیدن یک عاشق به معرفت حقیقی معشوق را برای وی تبیین میسازد و باعث میگردد این ظرف زمانی مبارک بدون حظ عرفانی از دست سالک نرود.
سوز و شوق نهفته ی در کتاب، درحالیکه خبر از آتش درونی مؤلف میدهد:
بیان شوق چه حاجت که آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد[7]
ولی در ضمنِ آن، ما را برای سوختن پرواز میدهد. چه آنکه مگر میشود شمعی برای پروانه ای بسوزد و دیگر شمع ها را برای سوختن بی پروا نسازد.
در این زمانه ای که ثابت ماندن در صراط مستقیم به جز عاشقی راهی ندارد، برای شنیدن فریاد همه ی عرفا و دلسوختگان، در گام نخست باید عاشق شد و دور پروانه سوخت. برای بقاء راهی به جز سوختن و فنا شدن برای سالک عاشق نیست، لکن این به معنی مردن و از بین رفتنِ عاشق نیست، شمع، با سوختن درراه پروانه، خود را از جدایی معشوق رها ساخته و با معشوق یکی شده و با این کار باعث دیده شدن پروانه میشود
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی[8]
پس
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما[9]
و نیز
در این مقام مجازی به جز پیاله مگیر
در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز[10]
همچنین:
بحری است بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جزآنکه جان بسپارند چاره نیست
آن دم که دل دهی به عشق خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست[11]
شوق عشق همچون دارویی به مداوای دردهای عاشقین و سالکین الی الله میپردازد؛ چه آنکه امام بزرگوارِ ما فرمود: «کتاب اخلاق باید موعظه کتبیه باشد و خود دردها و عیبها را معالجه کند، نه آنکه راه علاج را نشان دهد. کتاب اخلاق آن است که به مطالعه ی آن، نفس قاسی، نرم و غیر مهذب، مهذب و ظلمانی نورانی شود و آن -هدف- به آن است که عالِم در ضمن راهنمایی، راهبر و در ضمن ارائه راه علاج معالج باشد و کتاب، خود دوای درد باشد نه نسخهی دوا نما. طبیب روحانی باید کلامش حکم دوا داشته باشد نه نسخه[12]» و پس از مداوای آن دردها، سالک عاشق خود را سینه سوخته ای مییابد که تنها راه آرامش را شعله ور شدن و ذوب شدن در راه محبوب خویش مییابد و این مرام سلوک به سمت عشق و مسلک شوق عشق است؛ زیرا سالک عاشق گمان میدارد با وصال، به آرامش میرسد درحالیکه وصال برای عاشق، نقش ابتدای سوختن و آمادگی برای از خود بیخود شدن را بیشتر از آرامش یافتن، بازی میکند. ولی با این همه باید اعتراف کرد که:
مرا امید وصال تو زنده میدارد
وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک[13]
از همه کسانی که ما را در تهیه این اثر نورانی یاری کردهاند مخصوصاً حجتالاسلام سید حسن محمدی و حجتالاسلام حمید داودی کمال تشکر و امتنان را داریم.
والحمدلله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً
علی آل بویه
سوم شعبان المعظم 1439
پاورقي:
[1] . ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها
[2] . الفرصه تمر مر السحاب
[3] . دیوان حافظ، اشعار منتسب شماره 13
[4] . وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِيصِ، وَ شَهْرَ الْقِيَامِ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ، هُدىً لِلنَّاسِ، وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ صحیفه سجادیه ص 108
[5] . وَ هُوَ شَهْرٌ يُفْتَحُ فِيهِ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ وَ يُغْلَقُ فِيهِ أَبْوَابُ النِّيرَانِ وَ هُوَ شَهْرٌ يُسْمَعُ فِيهِ النِّدَاءُ وَ يُسْتَجَابُ فِيهِ الدُّعَاءُ وَ يُرْحَمُ فِيهِ الْبُكَاءُ وَ هُوَ شَهْرٌ فِيهِ لَيْلَةٌ نَزَلَتِ الْمَلَائِكَةُ فِيهَا مِنَ السَّمَاءِ . فضائل الاشهر الثلاثه ص108
[6] . وَ هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّارِ الكافي (ط – الإسلامية) / ج4 / 67 ص : 65
[7] . دیوان حافظ، چاپ قدسی، غزل 163
[8] . دیوان حافظ، چاپ قدسی، غزل 490
[9] . همان، غزل 4
[10] . همان، غزل 311
[11] . همان، غزل 84
[12] . مقدمهی شرح جنود عقل و جهل ص 13
[13]. دیوان حافظ، چاپ قدسی، غزل 84
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.