وقتی انسان خورشید را ناز کرد
۰۲ آذر ۱۴۰۰ - ۳:۵۰
بازدید 756
18
جذبه‌ای بی‌مثال

اضطرابی که سلطان اسم اعظم قهّار در آن حال اقتضاء می‌کرد بر من مستولی شد که افتان و خیزان با گریه و زاری در و دیوار را می‌بوسیدم

نویسنده : علامه حسن‌زاده آملی منبع : ? انسان در عرف عرفان، علامه حسن‌زاده آملی، واقعه۱۷،ص۴۰.
پ
پ

علامه حسن‌زاده آملی:

✅ در بعدازظهر جمعه در منزل قم تنها بودم. جذبه‌ای بی‌مثال روی آورد. و حقیقت «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ ۖ وَ بَرَزُوا لِلهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» برایم تجلی کرده است.

و اضطرابی که سلطان اسم اعظم قهّار در آن حال اقتضاء می‌کرد بر من مستولی شد که افتان و خیزان با گریه و زاری در و دیوار را می‌بوسیدم، و زمین و آسمان به خصوص خورشید را ناز می‌کردم؛

در هر حال حالی بود که به قول عارف شبستری در گلشن راز:
که وصف آن به گفت‌ و گو محال است
که صاحب حال داند کان چه حال است

? انسان در عرف عرفان، علامه حسن‌زاده آملی، واقعه۱۷،ص۴۰.

https://shahdeshgh.ir/category/bayanat/orafa/

برای آگاهی بیشتر از مطالب شاگرد برجسته آیت الله سعادت پرور حضرت استاد غفاری سایت معرفت نفس را هم ببینید.

ثبت دیدگاه