آیت الله غفاری: داستان عشق

حضرت آیت الله غفاری در بیان داستان عشق فرمودند:

? در بعضی از کتب در مورد محبت الهی آمده است یک مادر و فرزندی بود، پدر فوت می‌شود، مادر در خانه‌ی این و آن کار می‌کند و به هر حال این بچه را با چه زحمتی بزرگ می‌کند و برای او زن می‌گیرد.
زن این آقا همسرش را برضد مادرش تحریک می‌کند در حالی که بچه قبلا دست مادرش را می‌بوسید، پایش را می‌بوسید، چون با زحمت او را بزرگ کرده بود. یواش یواش داد می‌زند، یواش یواش فحش می‌دهد، یواش یواش سیلی می‌زند، یواش یواش توی حیاط می‌بندد و به این مادر شلاق می‌زند، کار به جایی می‌رسد دیگر او را در خانه راهش نمی‌دهند، غذاهای مانده را جلوی این مادر می‌ریزند.
? اینها یک گربه‌ای داشتند که بچه‌ها با آن گربه بازی می‌کردند. بعد از مدتی گربه مریض می‌شود، طبیب حیوانات هم گفته بود اگر این گربه قلب آدم بخورد خوب می‌شود، و الا می‌میرد. فقط داروی او قلب آدم است.
? این زن شوهرش را وسوسه می‌کند قلب مادرش را به گربه بدهند. پسر نادان هم موهای مادرش را می‌کشد و کشان کشان روی سنگلاخ‌ها به طرف بالای کوه می‌برد و زنده زنده سینه مادر را می‌شکافد و قلبش را می‌گیرد توی دستش و دوان دوان می‌دود تا به این گربه بدهد تا خوب شود، موقع آمدن، پایش به یک سنگ می‌خورد، قلب هم از دستش می‌افتد
❤️ ناگهان از قلب صدا می‌آید: پسر جانم پایت چی شد؟
قلب مادر است دیگر! وقتی قلب مادر این را می‌گوید، خدا هزار برابر از این مادر برای شما مهربان‌تر است.

? استاد غفاری، فتح عشق، ص۱۵۲.

https://shahdeshgh.ir/product/fatheshgh/

برای مطالعه بیشتر داستان عشق به کتاب فتح عشق از حضرت آیت الله غفاری مراجعه نمایید.
برای آگاهی بیشتر از مطالب حضرت استاد غفاری سایت معرفت نفس را هم ببینید.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا